مونامور

1- سرِ کچلم را نبینهمه‌ی عمرم به جز موهایِ توغبطه‌ی موهایِ هیچ کس را نخورده‌اَم!2- عهد کن مِن بعد دیگر از این زیباتر نشویهر روز امّا باز زیرِ عهدَت بزن...3- پس از مرگم از خاکِ من بابونه‌ها سر بر خواهند آورداینقدر که من عاشقانهخیره مانده‌ام به عکسِ تو(البته عکسِ سابق‌تون استاد!) 4- چون شمعی بر بامِ خانه‌‌ام می‌سوزم و دود می‌شومتا شبِ آمدنَت میانِ این همه تاریکی مرا دوباره گم نکنی...5- دیگر بویِ پیراهنِ تو را می‌دهمبس که یعقوب‌وار دلخوشم من به بازگشتِ تو...6- همه بارهایِ زندگی‌‌ام را دیگر بر زمین گذاشته‌املطف کن و خستگی‌هایت را بر کوله‌ی من بگ مونامور...ادامه مطلب

بیهوده دست و پا می‌زند پاییز
زمستان که بیاید
تو دوباره می‌رویی...

مونامور...

1- بیچاره آیینه‌ات سالهاست چون من راویِ انبوهِ زیباییِ توست... 2- اسارتگاهِ چشمهایِ تو چه بی شمار مردانی که اینجا هم‌بَندِ من‌اَند...3- امشب زمان را ده سال عقب بکشیددلِ من در لحظه‌ای دور جا مانده‌ست... 4- ده سال به عقب بازگردمن در خیابان های شهری غریبهنوز چشم به راهِ تو نشسته‌ام...5- آغوشت را به پاییز ببخش و ببین پاییز چگونه آبستنِ هزاران اردیبهشت می‌شود...  مونامور...ادامه مطلب